خلاصه ای از عملیات والفحر 4
رمز عملیات : یا الله
منطقه عملیات:جبهه شمالی ـ سلیمانیه، پنجوین
زمان عملیات:۲۷ مهر ۱۳۶۲ تا ۳۰ آبان ۱۳۶۲
هدف:تصرف دره شیلر و پنجوین عراق؛ بستن راه تردد عناصر ضدانقلاب؛ خارج کردن شهر مریوان از دید و تیر دشمن
نوع عملیات:گسترده
فرماندهی عملیات:مشترک (سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی)
سازمان عملیات: مشترک (سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی)
استعداد نیروهای درگیر خودی:
48 گردان پیاده، 4 گردان زرهی، 4 گردان مکانیزه و 3 گردان توپخانه از سپاه و 17 گردان پیاده و 8 گردان توپخانه از ارتش
استعداد نیروهای درگیر دشمن
108 گردان پیاده، 7 گردان زرهی، 1 گردان مکانیزه، 25 گردان کماندو، 8 گردان گارد ریاست جمهوری و 7 گردان توپخانه
نتایج عملیات:
آزادسازی حدود 1000 کیلومتر مربع از خاک ایران و عراق از جمله ارتفاعات مارو، گرمک، خلوزه، براله و سربراله، کنگرک، لری، سه درختی، تخم مرغی، پادگان گرمک، شهرک هرگنه، تپه شهدا، هفت توانان، پنجوین، کانی مانگا و منطقه وسیع دره شیلر و تحت کنترل قرارگرفتن شهر پنجوین و چندین روستا
تلفات دشمن
000 کشته و زخمی و 785 اسیر
خسارات دشمن
انهدام 35 تانک و نفربر، 100 خودرو، 3 هواپیما، 3 هلیکوپتر، 70 قبضه ادوات، 32 قبضه توپ
غنائم:
315 خودرو، 8 تانک و نفربر، 157 قبضه ادوات
@shahedan_shahr
ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ .
ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ .
ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺳﺎﻧﺪ.
ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ.
ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ:ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻧﻢ ﻧﯽ ﻣﯿﺰﻧﻢ ﺁﻧﻬﺎ ﮔﺮﺩ ﻣﻦ ﺟﻤﻊ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ.
ﺣﺎﻝ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍ ﻣﻦ راصدا میزند ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﺳﻤﺘﺶ ﻧﺮﻭﻢ ﺍﺯ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﻫﻢ ﮐﻤﺘﺮم
"از پاهایی که نمی توانند تورا به سمت ادای نماز ببرند انتظآر نداشته باش تورا به بهشت ببرند .
زندگی نامه شهید والامقام ابراهیم رجب بلوکات
شهید ابراهیم در سال 1344در یک خانواده زحمتکش و مومن در روستای دربندسر بدنیا آمد.
دوران کودکی ابراهبم تا سن 7 سالگی در روستای دربندسرگذشت. ابراهیم از همان کودکی انسانی کم حرف،متین و بدور از شیطنت های خسته کننده وآزار دهنده بود. همزمان با اولین سال ورود به مدرسه خانواده نیز برای ادامه زندگی مهاجرت کردند و در محله تسلیحات نظام آباد تهران ساکن شدند. و از شروع دوران راهنمایی در برنامه های فرهنگی و مذهبی مسجد جامع فاطمیه میدان تسلیحات شرکت میکرد.با شروع انقلاب اسلامی همراه با خانواده و سایر مردم در راهپیمایی ها و تظاهرات شرکت میکرد.
با شروع جنگ تحمیلی احساس تکلیف کرده وبرای آشنایی با فعالیتهای اجتماعی
ونظامی بعضویت بسیج درآمد و برای اعزام به مناطق جنگی لحظه شماری میکرد.و بعنوان سرباز سپاه مهیای خدمت شد ودر یکی از سخت ترین مناطق عملیاتی جبهه های غرب یعنی کامیاران اعزام شد. عاقبت بلندای کوه های کامیاران فاصله او را با آسمانها کم کرد ودر درگیری با دشمنان روباه صفتی که درکمین او و یارانش نشسته بودند. معراج او را آسان نمود ودر 24 آبان ماه 64 روح پاکش به ملکوت اعلا پیوست. روحش شاد ویادش گرامی باد
منبع: کتاب سو
@shahedan_shahr
ّ یکی از خان های بختیاری هر روز که فرزندانش را به مدرسه میفرستاد، خدمتکار خانه به نام ابوالقاسم را با فرزندانش میفرستاد تا مراقب آنها باشد. ابوالقاسم هر روز فرزندان خان را به مدرسه میبرد و همان جا میماند تا مدرسه تعطیل میشد و دوباره آنها را به منزل میبرد. دبیرستانی که فرزندان خان در آن تحصیل میکردند یک کالج آمریکایی (دبیرستان البرز) بود که مدیریت آن بر عهده دکتر جردن بود.
دکتر جردن قوانین خاصی وضع کرده بود. مثلا برای دروغ، ده شاهی کفاره تعیین کرده بود. اگر در جیب کسی سیگار پیدا میشد یک تومان جریمه داشت! میگفت "سیگار لوله بی مصرفی است که یک سر آن آتش و سر دیگر آن احمقی است! القصه دکتر جردن از پنجره دفتر کارش میدید که هر روز جوانی قوی هیکل، چند دانش آموز را به مدرسه می آورد. یک روز که ابوالقاسم در شکستن و انبار کردن چوب به خدمتگذار مدرسه کمک کرد، دکتر جردن از کار ابوالقاسم خوشش آمد و او را به دفتر فرا خواند و از او پرسید که چرا ادامه تحصیل نمیدهد؟ ابوالقاسم گفت چون سنم بالا رفته و پول کافی برای تحصیل ندارم و با داشتن سه فرزند قادر به انجام دادن این کار نیستم.
دکتر جردن با شنیدن این حرفها، پذیرفت که خودش شخصا، آموزش او را در زمانی که باید منتظر بچه های خان باشد بر عهده بگیرد! او بعلت استعداد بالا ظرف چند سال موفق به اخذ دیپلم شد و با کمک دکتر جردن برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و سرانجام در سن 55 سالگی مدرک دکترای پزشکی خود را از دانشگاه نیویورک گرفت.
دکتر ابوالقاسم بختیار، اولین پزشک ایرانی است که تا سن 39 سالگی تحصیلات ابتدایی داشت!! جالب اینکه فرزندان اون نیز پزشک شدند!
دکتر ساموئل مارتین جردن معلم آمریکایی از سال 99 تا 1940 ریاست کالج آمریکایی را در تهران بر عهده داشت. او ایران را وطن دوم خود می نامید و همواره از آن به نیکی یاد میکرد. جردن به دانش آموزانش میگفت من میلیونر هستم زیرا هزارها فرزند دارم که هر کدام برای من، برای ایران و برای دنیا میلیونها ارزش دارند. به پاس خدمات بی حد این مرد بزرگ، خیابانی در تهران بنام خیابان جردن برای بزرگداشت و زنده نگاه داشتن نام او نامگذاری شد.
سعدیا مرد نام نمیرد هرگز
مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
برای نذر كردن حتما نبايد خيلی هزينه كنيم .
هیچ وقت فکر کرده اید که
میتوان تعریف نذر کردن را تغییر داد!
مثلا بجای پول
می توانید برای مدت معین هیچ چیز را دور نریزید و حتی خرده نان را هم برای گنجشک ها بریزید.
میتوانید نذر کنید تا یک ماه هیچ جا آشغال نریزید و اگر کسی ریخت آن را بردارید و آن را در سطل زباله بریزید.
میتوانید نذر کنید تا چهل روز آب به اندازه نیاز مصرف کنید.
میتوانید نذر کنید تا چهل روز ریا نکنید.
از کارتان نزنید، دروغ نگید.
میتوانید نذر کنید تا چهل روز به کسی تعارف بی جا نکنید. راجع به زندگی خصوصی دیگران پرس و جو نکنید.
میتوانید نذر کنید تا چهل روز با واقعیت ها زندگی کنید. مثلا تا زمانیکه از صحت چیزی مطمین نیستید آن را پخش نکنید. یا برای کسی تعریف نکنید.
میتوانید نذر کنید تا چهل روز چراغ اضافی را خاموش کنید.
می توانید نذر کنید یک هسته میوه کنار خیابان بکارید و تا سبز شدن آن، از او نگهداری کنید.
نذز کردن فقط قیمه و مرغ بخاطر چشم و هم چشمی نیست
میتوان نذر کرد .
انسان بودن را .
♦️ رفع عیب روغنسوزی و دود اگزوز:
http://Darbandsar88.blogfa.com
✅ دود آبی:
✴️ چنین دودی معمولا رایحهای مانند نان برشته سوخته شده دارد. در این حالت باید سطح روغن را در موتور کنترل کرده و در صورت پایین بودن میزان آن، باید روغن اضافه کرده تا به سطح عادی برگردد.
http://Darbandsar88.blogfa.com
هرگز اجازه ندهید سطح روغن موتور از میزان معین پایینتر آید چون در اینصورت موتور لطمه و آسیب کاملا جدی میبیند. برای پی بردن و تشخیص اینکه رینگهای پیستون و یا خود پیستون خراب هستند یا نه، باید آزمایش کمپرس پیستون را انجام داد که در صورت پایین بودن فشار و کمپرس، وجود چنین عیوبی قطعی است.
http://Darbandsar88.blogfa.com
✅ دود سفید:
✴️ اگر دود، مربوط به سوختن ماده خنککننده باشد اصطلاحا به آن دود شیرین میگویند و اگر فقط بوی سوختگی باشد مربوط به سوختن مایع هیدرولیک گیربکس است. در این وضعیت ابتدا باید سطح مایع خنککننده را کنترل کرده و پس از آن اقدام به کنترل روغن هیدرولیک داخل گیربکس کرد. چنانچه سطح مایع خنککننده پایینتر باشد و یا موتور بیش از حد گرم شود و درجه حرارت آن بالاتر از حد نرمال باشد باید آزمایش فشار را انجام داد تا مشخص شود که آیا سیستم خنک کننده قادر به حفظ و تحمل فشار بوده یا خیر؟ چنانچه سیستم نتواند فشار را تحمل کند به معنای آن است که واشر سرسیلندر خراب شده و نیاز به تعویض دارد.
http://Darbandsar88.blogfa.com
اگر فقط سطح روغن گیربکس پایین آمده بود باید با ریختن روغن، سطح آنرا به حالت عادی برگردانید و اقدام به بازرسی و کنترل لوله مکنده از گیربکس به موتور بنماید و اگر مشاهده کردید که آن لوله دچار مشکل شده باید اقدام به تعویض سوپاپ وکیوم مدولار که در گیربکس وجود دارد کرد.
http://Darbandsar88.blogfa.com
✅ دود سیاه:
✴️ اگر اتومبیل شما قدیمی بوده و دارای کاربراتور است باید ساسات اتوماتیک آنرا کنترل کنید و اگر موتور آن خیلی قدیمی نیست و مجهز به سیستم سوختپاش انژکتوری بوده، فشار انژکتور که عمل سوخترسانی انجام میدهد را کنترل کنید. آخرین مرحله مربوط به بازرسی فیلتر هواکش است ( در صورت اطمینان از صحت عملکرد سنسور اکسیژن).
در قران کریم ۹ آرزویی که انسان بعد از مرگ می کند ذکر شده است .
1⃣ يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! خاک میبودم
(ﺳﻮﺭة النبأء 40)
2⃣ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! برای آخرت خود چیزی میکردم.( ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺠﺮ 24 )
3⃣ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! نامه اعمالم برایم داده نمی شد.(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﺤﺎﻗﺔ 25)
4⃣ يَا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! فلان انسان را به دوستی نمیگرفتم (ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ 28 )
5⃣ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! فرمانبرداری الله و رسولش صلی الله علیه و آله و سلم را میکردیم.
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻷﺣﺰﺍﺏ 66)
6⃣ يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! راه و روش رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را تعقیب میکردم
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻔﺮﻗﺎﻥ 27)
7⃣ يَا لَيْتَنِي كُنتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزًا عَظِيمًا
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! من هم با آنها میبودم حال کامیابی بزرگ حاصل میکردم
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻨﺴﺎﺀ 73)
8⃣ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُشْرِكْ بِرَبِّي أَحَدًا
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! با رب خود کسی را شریک نمییآوردم.(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻟﻜﻬﻒ 42)
9⃣ يَا لَيْتَنَا نُرَدُّ وَلَا نُكَذِّبَ بِآيَاتِ رَبِّنَا وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِين
ﺍﮮ ﮐﺎﺵ ! راهی برابر شود که دوباره به دنیا برگردیم و نشانی های رب خود را انکار نکنیم و از جمله مومنین شویم
(ﺳﻮﺭﺓ ﺍﻷﻧﻌﺎﻡ 27)
خداوند متعال همه ما را هدایت به صراط المستقیم نماید .
آﻣِﻴﻦ ﻳَﺎ ﺭَﺏَّ ﺍﻟْﻌَﺎﻟَﻤِﻴْﻦ
•┈┈••✾❀
6⃣ممكن است مشكلاتي مانند خرابي سيستم برق يا سوخت و يا نيم سوز بودن واشر سرسيلندر عامل و يا مجموعه عواملي براي جوش آوردن موتور باشد .
http://Darbandsar88.blogfa.com
7⃣اگر خودرو شما جوش مي آورد بهتر است پس از راندن خودرو خود در يك جاده مسطح به اندازه چند كيلومتري و با استفاده كمتر از ترمز ميزان دماي رينگ لاستيك هاي چهار چرخ را با دماي دست كنترل كنيد . شايد پيستون هاي چرخ يا چرخهايي بعد از ترمز گرفتن بدرستي آزاد نشده و درگيري بين لنت و ديسك ادامه دارد . البته در تابستان نسبت به اين تست تا حدودي محتاط تر باشيد .
http://Darbandsar88.blogfa.com
8⃣به درب رادياتور و كيفيت آن توجه كنيد . درب رادياتور همانند سوپاپ اطمينان عمل مي كند در صورتي كه در زمان جوش آوردن موتور فنر درب رادياتور از حد مجاز سفت تر باشد به مجموعه خنك كننده
http://Darbandsar88.blogfa.com
فشار زيادي وارد خواهد شد كه واشر سر سيلند نيز تحت فشار خواهد بود و در مواردي كه فنر درب رادياتور از حد مجاز شل تر باشد و يا آب بندي مناسبي بين نشيمنگاه و لاستيك ايجاد نكند مانع از خروج بخارات نخواهد شد و خطر بدون آب ماندن رادياتور بسيار است و شما دائما مجبور به اضافه كردن مايع خنك كننده و يا آب خواهيد بود .
http://Darbandsar88.blogfa.com
9⃣اگر رادياتور خودرو شما خراب و يا فرسوده است نسبت به تعويض آن ترديد به خود راه ندهيد .
استادي می گفت :
" صبح ها که دکمه هاي لباسم را مي بندم ، به این فکر مي کنم که چه کسي آنها را باز خواهد کرد ؟
خودم یا مُرده شور ؟ "
دنیا همین قدر غیر قابل پیش بیني است .
به آنهايي که دوستشان دارید ،
بي بهانه بگوييد : " دوستت دارم . "
بگوييد : " در این دنیاي شلوغ ، سنجاقَت کرده ام به دلم . "
بگوييد : " گاهي فرصت با هم بودنمان ، کوتاه تر از عمرِ شکوفه هاست . "
" بودن ها " را قدر بدانيم !
" نبودن ها " همين نزديكي ست .
روزى پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم با جمعى از اصحاب خود نشسته بودند ناگه شخصى خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد و عرض كرد:
يا رسول الله در فلان خانه مردى و زنى به فساد مشغولند.
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرمود: اين خبر تو را بايد بررسى كنم و آنها را بخواهم ببينم مطلب چيست ؟
چند تن از صحابه كه آنجا بودند اجازه احضار آنها را خواستند، ليكن پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم هيچ يك از آنان را اجازه نداند تا اينكه حضرت على (عليه السلام ) خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رسيد آنگاه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به على (عليه السلام ) فرمود:
يا على تو برو و ببين اين ماجرا كه مى گويند راست است يا نه
اميرالمؤ منين على (عليه السلام ) آمد تا رسيد به در خانه ، آنگاه چشمان خود را بر هم گذاشت و وارد خانه شد و دست بر ديوار داشت تا وقتى كه گرد خانه گرديد و بيرون آمد چون خدمت پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم رسيد عرض كرد: يا رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم من گرد آن خانه گشتم ولى هيچ كس را آنجا نديم .
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به نور نبوت مطلب را يافت كه على (عليه السلام ) نمى خواهد آن دو را رسوا نمايد لذا فرمود:
يا على انت فتى هذه الامه يعنى :
يا على تو جوانمرد اين امتى
روزهای رفته ی سال را ورق میزنم
چه خاطراتی که زنده نمیشوند
چه روزهاکه دلم میخواست
تا ابد تمام نشوند
وچه روزهاکه هر ثانیه اش
یک سال زمان میبرد.
چه فکرها که آرامم کرد و
چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود.
چه لبخندهاکه بی اختیار
برلبانم نقش بست و
چه اشک هاکه بی اراده
از چشمانم سرازیر شد.
چه آدم هاکه دلم راگرم کردند
چه آدم ها که دلم را شکستند.
چه چیزهاکه فکرش را هم نمیکردم وشد
و چه چیزهاکه فکرم را پرکردو نشد.
چه آدم هاکه شناختم و چه آدم هاکه فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان.
وچه
و سهم یک سال دیگر هم یادش بخیر میشود.
کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا
آرامشی که هیچگاه تمام نشود
حکایت
ناشنوایی خواست به احوالپرسی بیماری برود. با خودش حساب و کتاب کرد که نباید به دیگران درباره ناشنوایی اش چیزی بگوید و برای آن که بیمار هم نفهمد او صدایی را نمی شنود باید از پیش پرسش های خود را طراحی کند و جواب های بیمار را حدس بزند.
پس در ذهنش گفتگویی بین خودش و بیمار را طراحی کرد . با خودش گفت من از او می پرسم حالت چه طور است و او هم خدا را شکر می کند و می گوید بهتر است . من هم شکر خدا می کنم و می پرسم برای بهتر شدن چه خورده ای . او لابد غذا یا دارویی را نام می برد. آنوقت من می گویم نوش جانت باشد پزشکت کیست و او هم باز نام حکیمی را می آورد و من می گویم قدمش مبارک است و همه بیماران را شفا می دهد و ما هم او را به عنوان طبیبی حاذق می شناسیم.
مرد ناشنوا با همین حساب و کتاب ها سراغ همسایه اش رفت و همین که رسید پرسید حالت چه طور است ؟ اما همسایه بر خلاف تصور او گفت دارم از درد می میرم. ناشنوا خدا را شکر کرد. ناشنوا پرسید چه می خوری ؟ بیمار پاسخ داد زهر ! زهر کشنده ! ناشنوا گفت نوش جانت باشد. راستی طبیبت کیست؟ بیمار گفت عزرائیل ! ناشنوا گفت طبیبی بسیار حاذق است و قدمش مبارک. و سرانجام از عیادت دل کند و برخاست که برود اما بیمار بد حال شده بود و فریاد می زد که این مرد دشمن من است که البته طبیعتا همسایه نشنید و از ذوقش برای آن عیادت بی نظیر کم نشد.
مولانا در این حکایت می گوید بسیاری از مردم در ارتباط با خداوند و یکدیگر ، به شیوه ای رفتار می کنند که گرچه به خیال خودشان پسندیده است و باعث تحکم رابطه می شود اما تاثیر کاملاً برعکس دارد.
درباره این سایت